معنی جوهر وانیل
حل جدول
فارسی به ایتالیایی
vaniglia
گویش مازندرانی
گوهر، جوهر، وجود، نفت، مرکب، جوهر
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گیاهی خودرو، خزنده، و بالارونده با برگهای بیضیشکل که از میوۀ آن گردی سفید به دست میآید،
گرد سفیدرنگ و خوشبویی که از این گیاه به دست میآید و در تهیۀ شیرینی، بستنی و مانند آن کاربرد دارد،
جوهر
هر نوع مادۀ رنگی که در رنگرزی و تولید مواد غذایی کاربرد دارد،
مایع رنگی صنعتی که در تولید نوشتافزار کاربرد دارد،
استعداد و شایستگی،
حقیقت،
اصل و خلاصۀ چیزی،
(فلسفه) [جمع: جواهر، مقابلِ عرض] آنچه قائمبهذات باشد،
[جمع: جواهر] [قدیمی] هریک از سنگهای گرانبها مانند الماس، زمرد، یاقوت، فیروزه، و مروارید که بیشتر برای زینت به کار برده میشود،
[قدیمی، مجاز] درخشش، جلا،
* جوهر بوره: (شیمی) =اسیدبوریک
* جوهر سرکه: (شیمی) =اسیداستیک
* جوهر فرد: (فلسفه) [قدیمی] ذره که قابل تجزیه نباشد، جزء لایتجزا،
* جوهر گوگرد: (شیمی) =اسیدسولفوریک
* جوهر مورچه: (شیمی) =اسیدفرمیک
فارسی به عربی
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی نیامه از گیاهان
فرهنگ واژههای فارسی سره
گوهر، دوات
عربی به فارسی
فروهر , هستی , وجود , ماهیت , گوهر , ذات , اسانس
معادل ابجد
311